کتاب دشمن نوشته ایان رید نشر کنار
کتاب دشمن نوشته ایان رید نشر کنار
نه هشداری در کار بود و نه توضیحی صدای ماشین را نمی شنیدم فقط چشمانم را باز کردم و چراغ های سبز رنگش را دیدم انگار همین طور از ناکجا آباد ظاهر شده
و خواب و گیجی را از سرم پرانده بود از اغلب چراغهایی که تا امروز دیده بودم روشن تر بودند و درست در وسط دو ردیف درختِ مُرده و خشکیده دو طرف جاده می درخشیدن