نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

کتاب دومین بار نوشته فرانک تیلیه نشر نی

کتاب دومین بار نوشته فرانک تیلیه نشر نی ترجمه سارا سدیدی   دوربین روی یک زین دوچرخه بود. می‌شد یک تکه از فرمان را، کمی تار، تشخیص داد. پل با خودش فکر کرد دوچرخهٔ ژولی. هوا صاف بود و کاج‌های نقره‌ای دامنهٔ دید را خط‌خطی می‌کردند. یک جنگل. خش‌خش باد بین شاخه‌ها. جیغ پرنده. دوربین یک بار دیگر حرکت کرد و بعد ژولی نمایان شد، کوله‌پشتی در دست. تصور کرد اگر گابریل این‌قدر ناگهانی دوباره دخترش را می‌دید، چه حالی پیدا می‌کرد.