نمایش 9 24 36

کتاب کلارا و خورشید کازوئو ایشی گورو نشر چشمه

قیمت اصلی: 440,000 تومان بود.قیمت فعلی: 347,000 تومان.
کتاب کلارا و خورشید کازوئو ایشی گورو نشر چشمه نویسنده: کازوئو ایشی گورو مترجم: امیرمهدی حقیقت انتشارات چشمه 321 صفحه، رقعی، شومیز

کتاب مسافران نوشته فاطمه بهبودی نشر سوره مهر

قیمت اصلی: 295,000 تومان بود.قیمت فعلی: 235,000 تومان.
کتاب مسافران نوشته فاطمه بهبودی نشر سوره مهر

کتاب قهرمانان و گورها ارنستو ساباتو نشر نیلوفر

قیمت اصلی: 650,000 تومان بود.قیمت فعلی: 529,000 تومان.
کتاب قهرمانان و گورها ارنستو ساباتو نشر نیلوفر #ارنستو_ساباتو #مصطفی_مفیدی | داستان‌های آرژانتینی شومیز ، رقعی | 600 صفحه

کتاب قصر نوشته فرانتس کافکا نشر نگاه

قیمت اصلی: 525,000 تومان بود.قیمت فعلی: 425,000 تومان.
کتاب قصر نوشته فرانتس کافکا نشر نگاه
«کا» به «قصر» دعوت شده ولی نه اجازه ورود به آن را می‌یابد و نه حتی مردم دهکده‌ای که در مسیر قصر قرار دارد، به او روی خوش نشان می‌دهند. «کا» به دنبال دستیابی به بدوی ترین امکانات زندگی است تا در شغل خود ریشه کند و تشکیل خانواده بدهد و به عضویت جامعه در آید،

کتاب هر روز یک قدم نزدیک تر اروین یالوم نشر خوب

قیمت اصلی: 280,000 تومان بود.قیمت فعلی: 218,000 تومان.
کتاب هر روز یک قدم نزدیک تر اروین یالوم نشر خوب ترجمه مریم رئیسی

کتاب حوالی کیلومتر دوازده شقایق لامعی نشر سخن

قیمت اصلی: 840,000 تومان بود.قیمت فعلی: 630,000 تومان.
کتاب حوالی کیلومتر دوازده شقایق لامعی نشر سخن

کتاب مرگ من نوشته لیزا تاتل نشر بیدگل

قیمت اصلی: 285,000 تومان بود.قیمت فعلی: 225,000 تومان.
کتاب مرگ من نوشته لیزا تاتل نشر بیدگل

|      حالا وقتی به گذشته برمی‌گردم، هرچند که هیچ بعید نیست همین الآن هم اشتباه کنم، می‌بینم که ترس و ناراحتی‌ام در آن لحظه بیشتر به این خاطر بود که فهمیدم من و مادرم آدم‌هایی مستقل و جدا از همیم، که هرکدام خواب‌ها و کابوس‌های خودمان را داریم. فهمیده بودم که در جهان تنهای تنهایم، مثل هر آدم دیگری.

191 صفحه

کتاب در نوشته ماگدا سابو نشر بیدگل

قیمت اصلی: 625,000 تومان بود.قیمت فعلی: 495,000 تومان.
کتاب در نوشته ماگدا سابو نشر بیدگل 478 صفحه همۀ خواب‌هایم تکرار یک خواب واحدند، با تک‌تک جزئیاتش، خوابی که دوباره و دوباره به سراغم می‌آید. در این کابوس همیشه یک‌شکل، من پای پله‌ها، در دالان ورودی، رو به چارچوب فولادی و شیشۀ نشکن در بیرونی ایستاده‌ام و تقلا می‌کنم قفل در را باز کنم. آمبولانسی بیرون، توی خیابان منتظر است. پرهیب درخشان امدادگرها را از آن طرف شیشه به شکل‌ها و اندازه‌های نامعمول می‌بینم، درحالی‌که صورت‌های آماسیده‌شان شبیه قمرهای نورانی است. کلید می‌چرخد. ولی تلاشم بیهوده است.