کتاب بازار باران ترجمه مهشید سجادی نشر دانش آفرین
کتاب بازار باران ترجمه مهشید سجادی نشر دانش آفرین
بازار باران، همه چیز قابل معامله است — حتی سرنوشت.
سرین با بلیتی جادویی پا به این دنیای وسوسهبرانگیز میگذارد و تنها یک هفته فرصت دارد تا زندگی بینقصش را پیدا کند…
اما هرچه جلوتر میرود، سایهای ناشناس نزدیکتر میشود، و سرین درمییابد که در این بازار، هر معاملهای پایان خوش ندارد.
کتاب دشمن نوشته ایان رید نشر کنار
کتاب دشمن نوشته ایان رید نشر کنار
نه هشداری در کار بود و نه توضیحی صدای ماشین را نمی شنیدم فقط چشمانم را باز کردم و چراغ های سبز رنگش را دیدم انگار همین طور از ناکجا آباد ظاهر شده
و خواب و گیجی را از سرم پرانده بود از اغلب چراغهایی که تا امروز دیده بودم روشن تر بودند و درست در وسط دو ردیف درختِ مُرده و خشکیده دو طرف جاده می درخشیدن
کتاب آناکارنینا ترجمه سروش حبیبی جلد گالینگور نشر نیلوفر
کتاب زیتون نوشته دیو اگرس نشر نگاه
کتاب همکار فریدا مک فادن نشر کوله پشتی
کتاب همکار فریدا مک فادن نشر کوله پشتی
کاغذ بالک | 336 صفحه
داون شف عجیب است.
دستکم همه در ویکسد، شرکت مکملهای غذایی که داون آنجا حسابدار است، اینطوری فکر میکنند. او هیچوقت حرف درست را نمیزند، هیچ دوستی ندارد و همیشه دقیقاً رأس ساعت 8:45 صبح پشت میز کارش است.
به همین دلیل وقتی یک روز صبح داون در دفتر حاضر نمیشود، همکارش ناتالی فارل زیبا و محبوب، مسئول فروش برتر پنج سال متوالی، تعجب میکند. بعد هم تماس تلفنی بینامونشان نگرانکنندهای دریافت میکند که همهچیز را تغییر میدهد…